-
بنابر آنچه تا امروز تحقيق کردهاند قديمىترين نثر فارسى چهار کتاب است:
۱. مقدمهٔ شاهنامهٔ ابومنصورى که از طرف
ابومنصورالمعمرى بهنام ابومنصور محمدبنعبدالرزاق نوشته شده است و
شاهنامهٔ منثورى هم دنبالهٔ او بوده است که فردوسى آن را بهنظم آورده است ـ
و تاريخ نوشته شدن اين مقدمه محرم سال سيصد و چهل و شش هجرى است.
۲. ترجمهٔ تفسير
طبرى
است که علماى ماوراءالنهر به امر پادشاه ابوصالح منصورابن نوح سامانى
ترجمه کردهاند و تاريخ اين ترجمه معين نيست و نبايد ديرتر از ترجمهٔ تاريخ
طبرى صورت گرفته باشد. و اين کتاب به فارسى درى ساده و لطيف نوشته شده است و در هفت مجلد است و نسخهاى از آن باقى است.
۳. ترجمهٔ تاريخى
طبرى
است که در سنهٔ ۳۵۶ هجرى به امر امير ابوريحان منصوربننوح سامانى که بر
زبان ابىالحسن الفايق الخاصه پيغام فرستاد سوى ابوعلى محمدبنمحمدالبلعمى
الوزير، و وى آن را به پارسى درى برگردانيد، اين کتاب هم در غايت فصاحت و
سادگى است.
۴. حدودالعالم منالمشرق الىالمغرب:
کتابى است و در گَيْهانشناسى (جغرافيا) به زبان سادهٔ فارسى که در سنهٔ
۳۷۲ هجرى از براى اميرابوالحارث محمدبن احمدبن قريغون در گوزکانان
خراسان نوشته شده است و مؤلف آن معلوم نيست ـ اين کتاب هم ساده و لطيف و فصيح است و اگر کتاب عجايب البلدان(۱)
ابولمؤيد بلخى دست خورده نمىبود يا اگر
کتاب شاهنامه و کتاب گرشاسپ همو که در تاريخ سيستان فصولى از اين دومى نقل
شده و در مجملالتواريخ نيز چيزهائى از آن نقل گرديده است، موجود مىبود،
آن هم يکى از کتب چهارگانه و شايد مقدم بر حدودالعالم جاى داشت، افسوس که
کتاب اول دستخورده و ناقص و کتاب دوم نيز ناياب و مانند شاهنامهٔ منسوب به
همو از ميان رفته است.
و اينکه نام 'کتاب الابنيه
فىحقايقالادويه' را در اين رديف نياورديم از آن بود که هنوز در صحت
انتساب او به عهد منصوربن نوح ترديد است.
(۱) . کتابى است بهنام عجائبالبلدان
(اين نام در پشت جلد نوشته شده است) به زبان فارسى بالنسيه قديم در آغاز
کتاب چنين نويسد: چنين گويد ابوالمؤيد البلخى رحمةالله عليه که مرا از طفلى
هوس گرديدن عالم بود و از بازرگانان و مردم اهل بحث عجايبها بشنيدم
و آنچه در کتب خواندم جمله بنوشتم و جمع کردم از بهر پادشاه جهان امير
خراسان
ملک مشرقابوالقسم نوحبنمنصور مولى اميرالمؤمنين، تا او را از آن مطالعه
مؤانست بود و حق نعمت او را گزارده باشم که بر من و عالميان واجب است ،
توفيق ميسر باد' ولى در تضاعيف کتاب
حکاياتى است که از قرون بعد حکايت مىکند و ذکر تواريخى هم از قرون بعد شده
است و معلوم نيست تا چه اندازه در آن کتاب دست بردهاند. بارى اين کتاب
نيز بين سنوات (۳۵۶ ـ ۳۸۷) که جلوس و فوت نوحبنمنصور است نوشته شده است.